هفته ای با حاج قاسم
توی اون یک هفته پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی کلا فضای مدرسمون حال و هوای دیگ ای داشت از روز اول که سر صف معلم ورزشمون که خودش فرزند شهید هست برامون صحبت کرد و همه گریه کردن و ادامش تو کلاس که باز همه بچه ها گریه کردن دیگه این ماجرا تا آخر هفته ادامه داشت و اون یک هفته من چادر پوشیدم برای عزاداری تا روز سه شنبه که تو مراسمی که در شهر برگزار شد با مامان جون و باباجون شرکت کردم . توی این یک هفته کسی حق نداشت تو خونه بخنده یا حتی حرفی از شادی بزنه من فوری دعواشون میکردم. این ماجرا اینقدر زیاد شد که مامان دیگه آخر هفته کیک درست کرد و بردیم خونه مامان جون تا اون حال و هوا عوض بشه و دیگه مامان تو خونه از بقیه ماجراها صحبت نکرد تا من بیشتر از این حس...